آرمیتاآرمیتا، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 29 روز سن داره

خاطرات آرمیتا دختر گلم

آخرین جمعه تابستان - 31 ماهگی

1392/7/6 12:30
نویسنده : مامان آرمیتا
1,404 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

 

سلامی به گرمی خورشید

یه سلام هم به به بچه هایی که امسال رفتن  کلاس اول اینقدر ذوق و شوق داشتم وقتی بچه ها

 

میرفتن مدرسه انشالله آرمیتا زودتر بزرگ بشه بره کلاس اول انشالله زنده باشم اون روز ببینم

 

 

روز اول مهر 31 ماهگی خانم طلا 31 ماهگیت مبارک

 

قربون دختر گلم بشم اینقدر شیرین زبونی میکنی وقتی در حال بازی هستی یواشکی شعر میخونی

 

تا میام ازت فیلم بگیرم نمیخونی شعر یه توپ دارم قلقلیه البته بعضی  از کلمات نمیگه اما تو این سن

 

عالیه که بیشتر شعر میخونی شعر چشم چشم دو ابرو و لی لی حوضک و آقا پلیسه و عروسک قشنگ

 

من و  کتاب می می نی و حسنی و  ...

 

ماشالله خیلی شیطون شدی دست به همه چیز میزنی هر جا میرم باید مراقبت باشم

 

تازگیها به کلمن یا آب سردکن علاقه مند شدی هر جا کلمن باشه یا آب سردکن باید آبش را بریزی

 

خونه مامانجون هر روز که میریم هر چی بقیه دعوات میکنن اصلا گوش نمیکنی با اینکه چند بار لیز خوردی

 

حتی مامانی و مامانجون چون سرامیک لیز میخوریم نمیدونم چیکارش کنم

 

جمعه آخر تابستان 30 شهریور رفتیم دزفول ساعت 7:30 حرکت کردیم 9:30 رسیدیم صبحانه خوردیم

 

شما یک لقمه خوردی بعد رفتیم تو آب اولش ترسیدی بعد رفتیم کمی جلوتر دستت با بابایی گرفتیم تو آب

 

 

اومدی خدا را شکر این دفعه اذیت نکردی کنار آب با پارمین بازی کردید 3 ساعت تو آب بودی تو این گرما

 

اما چون بازی میکردی کاریت نداشتم برا ضد آفتاب زدم بازی کردی بعد بهت ناهار جوجه کباب کردیم

 

خوردی خوابیدی تا ما ناهار خوردیم بیدار شدی رفتیم اون طرف آب که خلوت تر بود شنا کردیم روی من

 

حساسی تا میخواستم شنا کنم میگفتی نه میزدی زیر گریه خدا را شکر همه چیز به خوبی گذشت

 

روز جمعه خوب و پر از شادی بود ساعت 10 هم اهواز بودیم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دوستان گلم آرمیتا چند روزی هست مریض شده براش دعا کنید زود خوب بشه

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

زهرا
4 مهر 92 18:52
همیشه به تفریح وشادی عزیزم چه عکسای خوشکلیی از آرمیتای خوشتیپ وناز گرفتی
❤دو نیمه قلبم❤
5 مهر 92 10:12
سلام آرمیتا جونم 31 ماهگیت مبارک ایشالله همیشه همراه بابا و مامان بخندی و شاد باشی
مامان ندا
5 مهر 92 14:14
31 ماهگی مبارک عزیزم دختر منم عاشق آب و آب بازیه هرچی هم دعواش میکنم فایده نداره دختر گلمو ببوسش مامانی
مامان فرنيا
6 مهر 92 11:17
خيلي عاليه يك سفر خوب و كوتاه
مامان فرنيا
6 مهر 92 11:18
آب بازي هوراااااااا
مامان کیاوش
6 مهر 92 13:40
ای جونم،ایشاا.. زودی خوب بشه گل دختر
♥ نیم وجبی ♥
6 مهر 92 14:37
عزیزم همیشه به مسافرت و گردش پس آخر تابستون رو حسابی خوش گذروندید چه عکسهای ناازی گرفتین ازشاز طرف من ببوسینش ایشالا زودی خوب بشی عزیزم
مامان آرتین (الهه)
7 مهر 92 1:46
سلام آرمیتا جونم خوبی؟ خوش میگذره؟ آب بازی واقعا لذتبخشه خوش بحالت عزیزم امیدوارم هر چه سریعتر خوب شی آخه مریضی شماها وااااقعا سخته
سارا مامانی شیدا
7 مهر 92 17:14
افرین به این دخمل باهوش و زرنگ که این همه شعر حفظ کرده دوست جونم فکر کنم این آب بازی بچه ها مشکل مشترک همه ما ماماناست و چاره ای جز تحمل هم نداره همیشه به گردش عزیزم ایشااله آرمیتا خانم هم زود زود خوب بشه لباتون خندون
مامان علی خوشتیپ
7 مهر 92 20:37
سلام عزیزم.قربون این دختر ناز بشم...الهی که زودتر خوب بشی گلمبرای منم دعا کن ...منم بدجور مریض شدم خصوصی
✽ ستایـــِش فرشتـــه اـے از بِهشت ✽
8 مهر 92 11:05
31 ماهگی مبارک ان شالله هر چی زودتر حالت خوب شه
نسیم-مامان آرتین
9 مهر 92 10:57
بالاخره ما تونستیم بیاییم تو وب دخملی دلمون براتون یه ذره شده بودآخ جونم شنا خوش به حالتون این ورا دیگه زمستون شروع شده واونجا شما میرید آب تنیخشگلم مراقب خودت باش تا زود زود حالت خوب بشه
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
9 مهر 92 12:28
عزیزززززززززززم چه قالب خوشگلی انتخاب کردین.... بهبههه چه ناز دختری.... اون لباس قرمزه با شکوفه های ریزش خییییییییلی خوششگله ماشالا هزار ماشالا عینک و کلاه آفتابی رو برم منننننننننن
مامان پریسا
19 مهر 92 20:43
من هم خیلی دوست دارم دزفول کنار اب. ایشالله همیشه خوش باشید و ارمیتا جون زود خوب بشه.
ღ مامان ِ آینده یه فسقِـلی ღ
25 آبان 92 19:55
کلاهشوووووووو