آرمیتاآرمیتا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 28 روز سن داره

خاطرات آرمیتا دختر گلم

واکسن 6 ماهگی

1391/11/5 19:00
نویسنده : مامان آرمیتا
219 بازدید
اشتراک گذاری
 

                                         

                   

سلام عزيز دل امروزنوبت چک بهداشتي داشتي با بابايي رفتيم مرکز بهداشت
خيلي سرشان شلوغ بود با مادرهاي ديگه حرف زدم تو هم بغل بابايي بودي
همه ميگفتند دخملت خيلي کوچکه و ريزه بايد بهش شير خشک بدي
بالاخره بعد از کلي معطلي نوبتمان شد

 

وزنت را گرفتند 6370 شدي که فقط 200 گرم از 2ماه پيش بهت اضافه شده
خيلي کم بود چون مامان اصلا غذا نميخوري تا صبح بيداري خواب نميري
مثلا امروز ساعت 2:30 تا 4:30 شب خواب بودي بعد همش بيدار بودي تا 11:30 ظهر
قدت 69 سانت و دورسرت ۴۲  شده بود
نوبت به واکسنت که رسيد خيلي گريه کردي بغل بابايي بودي ماماني دلش کباب شد

بعد با ماشين آمديم خانه هوا خيلي شرجي و گرم بود

دختر گلم از خدا ميخواهم که هميشه سلامت باشي .

 

نوشته شده در سه شنبه یکم شهریور 1390ساعت 9:48 بعد از ظهر توسط مامان آرمیتا| آرشيو نظرات
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)