آرمیتاآرمیتا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 9 روز سن داره

خاطرات آرمیتا دختر گلم

کمی از آرمیتا و عیدی دوستان گلم

1392/3/2 13:00
نویسنده : مامان آرمیتا
573 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام به نفس زندگیم

یه سلام به دوستان عزیزم و نی نی های گلشان امیدوارم هر جا که باشن شاد و سلامت باشن

عزیزم ببخشید این چند مدت نتونستم بیام برات بنویسم چون داریم باقی مانده کارهای خانه میکنیم  

زیاد خونه نیستیم روز یکشنبه تمام خانه تمیز کردیم فقط مونده گاز و سینک و شیر آلات این چند روز

رفتیم بازار برای خرید متاسفانه هنوز موفق نشدیم چون سه خانواده هستیم هر کی یه چیز را دوست داره

شما هم این چند روز پیش مامانجون بودی یه دنیا ممنونم از مامان گلم از موقعی که به دنیا اومدی کمکم کرده

 

اینجا خونه مامانجون جمعه برای ناهار رفته بودیم خاله بعد از یک ماه از مسافرت آمده بود

 

هر جا میریم مهمانی باید خیار بخوری عاشق خوردن خیاری

چند روز پیش بارون اومد بابایی این عکس ازت گرفت عاشق چشمهای زیبایت هستم

ماشین عیدی مامانجون بهت داد با عروسک و یه دست لباس و کفش

هدیه دایی مامان از مشهد یه لباس خواب

فدایییییییییییییی اون خنده هاااااااااات

 

بفرمایید ادامه مطلب هدیه های دوستان گلم

 

 

 

ادامه مطلب

 

نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم فروردین 1392ساعت 7:6 بعد از ظهر توسط مامان آرمیتا | 26 نظر
 

 

هدیه مریم جون مامان پریسا جون ما رو خیلی شرمنده کرد

تقویم تک برگی

 

تقویم چهار فصل

 

 

 

 

 

هدیه دوست عزیزم سارا جون مامان علی خوشتیپ

 

 

 

 هدیه دوست عزیزم مینا جون مامان محمد و ساقی

 

 

برای همه دوستانم آرزوی سال خوب و سرشار از شادی آرزو میکنم

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)