اولین مروارید
امروز صبح آرميتا خانم بعد از يك خواب خوب كه بعداز7 ماه از 1شب تا 1ظهر خوابيده بود .
رفتيم خونه بابا جون چون عمورضا از سربازي آمده بود به مدت 1هفته خونه بابا جون ايناهستيم.
موقع ناهار وقتي به آرميتا گلي آب دادم يك صداي خيلي زيبا شنيدم نوك انگشتم را به لثه اش كشيدم ديدم يه مرواريد زيبا توي دهانش هست كه از داخل صدف سرك كشيده.
مبارک مبارک مبارک مبارک
بالاخره اولين دندان قشنگترين دختر دنيا در تاريخ ۲۸/۶/۹۰ در سن7 ماه 28 روز در ساعت 14:45 در روز دوشنبه از صدف بيرون آمد.
نميدوني مامان همگي چقدر خوشحال بوديم يه عالمه ماماني و عمه برات شادي كرديم.
اميدوارم بعد از اينكه دندانهايت را درآوردي بتواني غذا بخوري چونكه دخملي اين چند روز غذا نخوردي حتي آب هم نمي خوري.
به خاطر اين روز شيرين و به ياد ماندني شب بابايي برايمان آب هويج بستني خريد کمی هم به تو دادم
ماماني نمي دوني چه حس خوبي دارم اميدوارم مرواريدهاي بعدي هم به راحتي دربياوري .
يكي از بهترين روزهاي زندگي ماماني و بابايي بود .
خدا يا شكرت به خاطر اين همه خوبيها