عروسی
سلام سلام صد تا سلام به دختر م تاج سرم
دیشب رفتیم عروسی پسر دایی های بابائی ۲ برادر توی یک شب عروسیشون بود
قبل از اینکه بریم عروسی خانمی همش گریه میکرد و غر میزد
فکر کنم به خاطر دنداهایت باشدچون اصلا آرام و قرار نداری همش تو بغلمون هستی
ما خیلی دیر آماده شدیم با باباجون اینا رفتیم عروسی اولش با تعجب نگاه میکردی
چون اولین عروسی بود که میرفتی اولش خوب بودی دختر بچه ها باهات بازی میکردند
اما باز شروع کردی به اذیت کردن و گریه کردن عسلی مامان
خانمی باباش اومد بردش پیش آقایون تا آخر شب پیش بابایی بودی
آخر عروسی رفتم دنبالت و چند تا عکس ازت گرفتم
بعد رفتیم با ماشین دنبال عروس و دامادرفتیم خانه هایشان بعد آمدیم خانه
عروسی خوبی بود و خیلی خوش گذشت
عکسها تو ادامه مطلب:
:ادامه مطلب: