آرمیتاآرمیتا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 30 روز سن داره

خاطرات آرمیتا دختر گلم

اتفاقات خوب و بد

1391/11/5 19:39
نویسنده : مامان آرمیتا
204 بازدید
اشتراک گذاری
                                         

 

                                    شکلکهای جالب آروین

سلام دختر گلم ببخشید تو این چند مدت نتونستم برات چیزی بنویسم

 

یه اتفاق بد در روز ۲۱ آذر  دایی بابایی به رحمت خدا رفت خیلی ناراحت کننده بود با اینکه سن زیادی نداشت

بر اثر بیماری  فوت کرد بزرگ خاندان بود در سن ۵۸ سالگی خدایش بیامرزدش.

این چند روز همش خونه دایی بابا بودیم بعضی مواقع هم پیش خاله بودی

           stars

این چند روز همش گریه میکردی و نق میزدی و دلیل این همه نق زدن چیزی نبود جز یه اتفاق خوب

سومین مرواریدت از صدف بیرون زد در روز ۲۳ آذر ماه نمیدونی چقدر خوشحال شدیم 

خیلی  کم حوصله شده بودی دوباره سرما خوردی که خدا را شکر الان بهتر شدی

روز جمعه عصری همگی از خونه دایی بابا آمدیم خانه بعد ار چند روز خیلی خسته شدیم

انشالله دختر گلم همیشه برای شادیها دور هم جمع بشیم

           stars

عزیز دلم جمعع شب با بابایی رفتیم نمایشگاه کتاب یه عالمه برات کتاب خریدم ۲۵ تا کتاب

که بعدا اسم کتابها را برات مینویسم و عکسها شون

            stars

ببخش نفس من این مطالب دیر نوشتم چون مامانی هم تو این چند روز مریض بوده نتونستم زودتر برات بنویسم

خیلی دوستت داریم و همیشه آروزی سلامتی و تندرستی را برایت داریم

              stars

نوشته شده در دوشنبه بیست و هشتم آذر 1390ساعت 1:25 بعد از ظهر توسط مامان آرمیتا| آرشيو نظرات
 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)