عکسهای آتلیه
عکسهای آتلیه قبل از تولدت گرفتیم همه را روی شاسی زدیم تازه عکسهایت را روی سی دی زدیم
من هم تو وبلاگت گذاشتم خوشگل خانم من ببخش که اینقدر با تاخیر گذاشتم.
هفته پیش رفتیم کتابفروشی برات چند تا کتاب و کارتهای دید آموز خریدم
کتابهایی که خریدیم کتاب دوران کودکی مامان و باباست خیلی وقت بود دنبالش بودم پیدا نمیکردم
حتی موقعی که تو شکم مامان بودی خیلی گشتم ولی پیدا نکردم خیلی خوشحال شدم
اسم کتاب حسنی نگو یه دسته گل عاشق این کتابم یاد دوران کودکیم می افتم.
حسنی ما یه بره داشت
خروس نگو یه ساعت
گربه من ناز نازیه همه ش به فکر بازیه
تاتی کوچولو می خنده شیرینه مثل قنده
کارتهای دید آموز میو ه ها و جانوران و خوراکیها
عکسهای کتابهایت را بعدا میزارم خیلی دوستت دارم امیدوارم دخمل زرنگ و باهوش و کتاب خوان بشی.