آرمیتاآرمیتا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 30 روز سن داره

خاطرات آرمیتا دختر گلم

11 ماهگی + چهارمین دندان

1391/11/24 19:46
نویسنده : مامان آرمیتا
200 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

 
                        

سلام تمام هستی مامان دخترک قشنگم ۱۱ ماهگیت مبارک

دختر زیبایم چقدر زود گذشت این ۱۱ ماه  که هر لحظه با تو بودن برام دنیایی ارزش داشت

انگار همین دیروز بود تو فصل زیبای زمستون به دنیا اومدی با حضورت گرما را به خونه آوردی

گل زندگی مامان و بابا ماشالله هر روز کارهای جدیدی یاد میگیره

عسلی مامان وقتی که خوابیدی میتونی خودت بشینی بدون کمک کسی

فدای اون حرف زدنات که اینقدر شیرین شده میگی مامان، بابا، دددد،جوجو،پر،ني ني ،به به ، نه نه،و...

به كارتون علاقمند شدي برنامه رنگين كمان ( پنگول )

دست دستي به طور حرفه اي ميزني

كلاغ پر و لي لي حوضك با دستات انجام ميدي بوسه باران بر دستان دخملم

وقتي عروسك هايت ميبيني ميگي جو جو و يه عالمه حرف ميزني براشون

با دستات بيا بيا ميكني هرچيزي كه بخواي با انگشتت اشاره ميكني

كتاب كه برات ميخونم تو هم با مامان شروع ميكني به خوندن

وقتي آب يا غذا ميخوري با دهانت صدا در مياري ملچ ملچ كردن كه عاشق اين كارتيم

هر چيزي كه تو دستات هست به همه تعارف ميكني قربون اون دست و دل بازيت بشم

عاشق تلفن  و موبايلي و الو هم ميگي  

 
 
چهارمین مرواریدت از صدف بیرون زد مبارکت باشه گلکم ۱/۱۰/۹۰
بمیرم برای دخملم که اینقدر ضعیف شدی میدونم چه دردی را تحمل میکنی
این دو هفته که همش به خاطر دندانهایت آبریزش بینی و سرفه داشتی و اسهال
انشالله زود خوب بشی تا بتونی کمی غذا بخوری و شب ها راحتر بخوابی تو خواب گریه نکنی
 
                                                 
 

ديروز نوبت چك بهداشتي داشتي وارد ۱۱ ماهگي كه شدي وزنت ۷۴۵۰ دور سرت ۱/۴۳ و قدت ۷۵

خانم بهداشت گفت وزنت پايينه غذاي خانواده و ماهي و تخم مرغ آبپز و پنير و شير به غذايت اضافه كرد

تك گل بهار زندگيم با تمام وجودم دوستت دارم و عاشقانه عاشقتم

و در آخر چند تا عکس از خانم طلا در ادامه مطلب

 

 


:ادامه مطلب:
نوشته شده در جمعه دوم دی 1390ساعت 7:11 بعد از ظهر توسط مامان آرمیتا| آرشيو نظرات

 

 

قربون دخملم و كفشاش

پارک فجر

پارک فجر    

 

                    لي لي حوضك

 

        هدیه عمو مهران

هدیه مامان و بابا در شب یلدا

شب یلدا

نوشته شده در جمعه دوم دی 1390ساعت 7:11 بعد از ظهر توسط مامان آرمیتا| آرشيو نظرات
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)