آرمیتاآرمیتا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 20 روز سن داره

خاطرات آرمیتا دختر گلم

هفتمین مروارید _ سوغاتی

1391/11/25 17:13
نویسنده : مامان آرمیتا
487 بازدید
اشتراک گذاری

 

 
 

 

سلام آبنبات مامان

هفتمين مرواريدت از صدف بيرون زد مبارکت باشه گلم

هفتمين مرواريدت ۷ خرداد وقتی ۱۵ ماه ۷ روزت بود ساعت۳:۳۰ ظهر روز یکشنبه

 وقتي دخملی از حمام آمد ناهار خورد مامانی با گلي بازي ميکرد

يهو ديدم فک بالا دندان سمت چپ جوانه زده یه مروارید زیبا خدا را شکر

بميرم مامان برای اين روزها و شبهایت که اینقدر بیقرار و بی اشتها بودی

 انشالله مرواريدهاي بعديت به راحتي و بدون درد سر در بيان

 

پنجشنبه هفته پيش رفتيم ناهار خونه مامانجون اينا خاله اينا رفته بودند تهران ماشيني که خريده بودند

بيارند . خاله ماهشهر زندگي ميکنه به خاطر ماشين که نداشتن خيلي وقت بود نيامده بودند اهواز

براي شما سوغاتي آورده بودند ? دست لباس زيبا و گردنبند چوبي که خيلي قشنگ بودند

 دست خاله اکرم و عمو مهران جون دردنکنه هميشه ما را شرمنده ميکند براي هر مناسبت بهترين ها

به شما هديه ميدن انشالله براي بچه خاله ماماني جبران ميکنه با اينکه خاله را کم ميبيني

 خيلي دوستش داري همش تو بغل خاله بودي حتي موقع غذا خوردن ماماني يادت رفته بود

 عکسها در ادامه مطلب:


:ادامه مطلب:
نوشته شده در یکشنبه هفتم خرداد 1391ساعت 6:7 بعد از ظهر توسط مامان آرمیتا| آرشيو نظرات

 

مروارید _ سوغاتی

 

عاشق خیار خوردنی

 

عزیزم دوربین که نگاه میکنی اخم میکنی ، گل مامان بخند

 

نوشته شده در یکشنبه هفتم خرداد 1391ساعت 6:7 بعد از ظهر توسط مامان آرمیتا| آرشيو نظرات
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)