آرمیتاآرمیتا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره

خاطرات آرمیتا دختر گلم

30 ماهگی دختر نازم

                                                     سلام دلبر مامان امروز ١ شهریور دختر مامان ٣٠ ماهه شد یعنی ٥/٢ ساله شد   بزنید دست قشنگه رو هورا هورا  انشالله فرشته خوشگل خودم همیشه سالم و سلامت باشه   فدات بشم خیلی خوشحالم ٣٠ ماهه در کنار یک فرشته کوچولو زندگی میکنم خدا را سپاسگزارم   خیلی برنامه داشتم برای این روز متاسفانه...
5 شهريور 1392

جشن عقد عمه - عکسهای آرمیتا به روایت تصویر

      سلام بهونه قشنگ من برای زندگی   عزیز دل مامان آماده شده بریم عقد عمه معصومه   روز شنبه ١٩/٥/٩٢     قربوووووووووووونت برررررررررررررررررررررم        رفتیم محضر همش میخواستی پیش عمه باشی   موقع برگشتن عمه رفت آرایشگاه اینقدر گریه کردی دنبال عمه تا خونه نفست بند آمده بود   عمه جون  پیوندتان را با تقدیم هزاران گل سرخ تبریک می گوییم    و زندگی پر از عشق و محبت را برایتان آرزو داریم.       این هم پررررررررنسس خوشگل کوچولو ما داره میرقصه       اینجا هم...
26 مرداد 1392

عید فطر

    عيد آمدو خنده به لبان شد با ساز دلم شاد وروان شد مستانه زدم سوي تو آهنگ دوستانه دلم به آسمان شد عید فطر مبارک     خداحافظ ای ماه غفران و رحمت   خداحافظ ای ماه عشق و عبادت   خداحافظ ای ماه نزدیکی بر آرزوها   خداحافظ ای ماه مهمانی حق تعالی   خداحافظ ای دوریت سخت و جانکاه   خداحافظ ای بهترین ماه الله   ...
18 مرداد 1392

29 ماهگی خانم گل و نامزدی عمه

    سلام به یکی یه دونه و عشق مامان   سلام به دوستان گلم طاعات و عباداتون قبول حق باشه   قربونت برم ١ مرداد ٢٩ ماهه شدی ٢٩ ماهگیت مبارک انشالله همیشه شاد و سلامت باشید   قند و عسلم خانم شده اینقدر با ناز حرف میزنی این چند مدت سرگرمیت شده کیف و موبایلت هر   جا میریم باید باهات باشه تو خونه داری بازی میکنی حتی موقع خواب باید بالا سرت باشد   وقتی ظهرها از خواب بیدار میشی ساعت ٢ ظهر قبل از سلام اول میگی بیفم کو بعد سلام میگیبه خاطر   ماه رمضان عادت خواب شما هم بهم خورده من و بابا تا ساعت ٦ صبح بیداریم هر روز هیچ وقت تو ماه   رمضان شب ها نمیخوابیم تا صبح سا...
10 مرداد 1392

ماه رمضان و کمی از آرمیتا

      گنجینه ی نورانی قرآن رمضان است / آرامش دلهای پریشان رمضان است   مجموعه ی گلهاست شب وروز عزیزش / یعنی به حقیقت که گلستان رمضان است . .         به قداست زیباترین واژه ها که از اسمان میبارند   آرزو میکنم زیباترین هارا ازدستان خدا هدیه بگیرید   دوستان خوبم التماس دعا.         .: آرمیتا تا این لحظه ، 2 سال و 4 ماه و 18 روز و 20 ساعت و 24 دقیقه و 2 ثانیه سن دارد   ایم مطلب ساعت٤:٢٥ صبح ١٠ دقیقه به اذان صبح باقی مانده   خیلی خوشحالم امسال سومین سالی هست که کنارمان هستی   ...
19 تير 1392

28 ماهگی - آرمیتا موهاشو کوتاه کرده -عید عاشقان

      سلام به عشق زندگیم عزیز دلم 28 ماهگیت مبارک انشالله همیشه سالم و سلامت باشی   فدای شیرین زبونیاش بشم ماشالله به دخترم وقتی یک کتاب 2 تا 3 بار میخونم   اولین کلمه من میگم جمله بعدی آرمیتا میگه تا کتاب داستان شب ها نخونم نمیخوابه   عاشق کتابهای می می نی و حسنی و کتابهای لالایی و ...   یه شب دنبال موبایلت میگشتم پیداش نکردم به آرمیتا میگم مامانجون یه الو دیگه میخره برات   آرمیتا میگه من که خودم الو دارم نمیخوام من و بابایی قیافه امون این شکلی بود   شیشه پنجره کمی ایراد داشت بابایی شیشه درآورد وقتی خواب بودی بعد باباجون اومد کمک بابایی   وقتی بیدار ش...
2 تير 1392

چهارمین قرار نی نی وبلاگی - آرمیتا مریض شده

   سلام به گل خوشبوی زندگیم   سلام گرم به دوستان گلم و نی نی های خوشگلشون   روز جمعه ٢٤ خرداد چهارمین قرار نی نی وبلاگی بود ما برای سومین بار میرفتیم    مثل همیشه خوب و عالی بودممنون از زهره جون بابت این قرارها بابت اینکه ساعتهای خوشی را با   دوستان میگذرانیم تا انرژی بچه ها تخلیه بشه   بازی این هفته نقاشی با مدادرنگی بود همه بچه ها استقبال کردن نقاشی کشیدن را   قربون دستهای کوچولوشون  اینقدر خوشگل میکشن نقاشی   یه مهمون جدید داشتیم تو این قرار ستایش مهربون و خوش زبون برای ما که اصلا حرف نزد با مامان گل و   دوست داشتنیش آمده بود خیلی از دیدنشان خوشح...
27 خرداد 1392

خداحافظی با پوشک

     سلام به گل همیشه بهارم سلام به دوستان خوبم و نی نی های نازنین اعیاد شعبانیه بر همه مبارکباد   شعبان شد و پیک عشق از راه آمد عطر نفس بقیت الله آمد با جلوه سجاد و ابوالفضل و حسین (ع) یک ماه و سه خورشید در این ماه آمد       آرمیتا گلی از پوشک خداحافظی کرد یکشنبه هفته پیش تصمیم گرفتم دیگه اصلا پوشکت نکنم   تحت هیچ شرایطی فقط شب که رفتیم خونه باباجون یک ساعت پوشک بود   از اون روز به بعد هر جا که رفتیم اصلا پوشکت نکردم هر یک ساعت میریم دستشویی   اول اذیت میکردی اما مامانی با ترفندهای مختلف سرگرمت میکردم اول برات قایق درست میکردم ...
22 خرداد 1392

خونه جدید - تولد هدی - سومین قرار نی نی وبلاکی

      سلام به دختر گلم امروز برای اولین بار اومدیم تو نی نی وبلاگ خونه جدیدمون خاطرات دختر گلم را بنویسم خیلی خوشحالم به این خونه امدیم چون مخصوص کودکانه همه چیز داره برای استفاده 2 سال تو بلاگفا بودیم همه عکسهایم پاک شده امیدوارم از حالا به بعد یادگاریهای خوبی اینجا ثبت کنیم چهارشنبه 8 خرداد تولد هدی دختر خاله مامانی بود برای تولد دعوت بودیم ما هم رفتیم همش پیش مامانی نشسته بودی پفیلا میخوردی هدی جان تولدت مبارک 120ساله شی   سومین قرار نی نی وبلاگی جمعه 10 خردادتو پارک دولت  برگزار شدآب بازی برای خلاقیت کوکان مریم جون زحمت کشیدن آمدن دنبالم با ابوالفظل - دانیال - پریسا خوشگل اولین نفراتی بو...
13 خرداد 1392

بدون عنوان

    سلام عزیزم تو این ۲ هفته ای که نبودیم ۲۵ اردبیهشت اسباب کشی داشتیم خونه ای که پر از خاطرات خوب بودپیوند عشقمان را شروع کردیم ۹ ماه بارداریم پر از خاطرات خوب بود  و بزرگ شدن گلم که دقیقا ۲ سال ۲ ماه ۲۵ روز تو این خونه زندگی کرد تو یه خونه نقلی و کوچولو حالا خدا را شکر میکنم بعد از ۴ سال و نیم صاحب خونه از خودمون شدیم همیشه خدا را شاکرم و از همسر گلم عزیزتر از جانم واقعا خیلی زحمت کشید برای درست شدن خونه یه دنیا ممنونم همیشه به فکر راحتی ما هستی آرش عزیزم خیلی زیاد دوستت دارم ۲۶ اردبیهشت  روز آرزوها بود ما هم روزه گرفتیم برای همه دوستان هم دعا کردم اما یه اتفاق خیلی بد افتاد ساعت ۹:۳۰ بود ر...
2 خرداد 1392